تفاوت سرماخوردگی و آنفولانزا خوکی

سرما خوردید؟   

  

نگران هستید که ممکن است به آنفلونزای خوکی مبتلا شده باشید؟  

  

 

علائم بیماری

سرما خوردگی

آنفلونزای خوکی

تب

در سرماخوردگی نادر است

در 80 درصد موارد وجود دارد. این تب با شدت 37.8 سانتیگراد یا بالاتر به مدت سه یا چهار روز همراه بیمار است

بدن درد

درد خفیف بدنی، بخشی از سرماخوردگی محسوب می شود.

در آنفلونزای خوکی دردهای شدید بدن بسیار معمول است

سرفه

تک سرفه های همراه با خلط غالباً در سرماخوردگی وجود دارد

آنفلونزای خوکی با سرفه بدون خلط معروف به سرفه خشک همراه است

آب ریزش بینی

این مشکل در سرماخوردگی معمولاً وجود دارد و خود به خود در مدت یک هفته برطرف می شود

آب ریزش بینی در آنفلونزای خوکی معمول نیست

لرز کردن

لرز کردن در سرماخوردگی معمول نیست

60 درصد بیماران مبتلا به آنفلونزای خوکی لرز می کنند

احساس خستگی

احساس خستگی خفیف تقریباً در سرماخوردگی هست

در آنفلونزای خوکی به میزان متوسط یا شدید دیده می شود

عطسه کردن

در سرماخوردگی عطسه کردن متداول نیست

در آنفلونزای خوکی معمولاً دیده نمی شود

سر درد

در سرماخوردگی سر درد معمولاً کمتر اتفاق می افتد

در آنفلونزای خوکی بسیار معمول است و در 80 درصد مواقع وجود دارد

گلو درد

گلو درد در سرماخوردگی متداول است

در آنفلونزای خوکی معمولاً وجود ندارد

ناراحتی قفسه سینه

ناراحتی قفسه سینه در سرما خوردگی با شدتی ملایم تا متوسط بروز می کند

در آنفلونزای خوکی غالباً شدید است

بروز نشانه ها

نشانه های سرماخوردگی در طی چند روز نمودار می شود

آنفلونزای خوکی شروع ناگهانی دارد بطوری که در عرض 3 تا 6 ساعت خوذ را نشان می دهد. این بروز شدید ناگهانی شامل نشانه هایی مانند تب سنگین و درد نیز هست

 

   

این بیماری حتی در افراد مستعد در صورتیکه در یکی دو روز اول شناسایی شود، با آنتی ویروسهای موجود به راحتی قابل درمان است.
  

 فراموش نکنید کلید شناخت این بیماری در تب بالای 38 درجه است.  

 

 کودکان، افراد دارای بیماری آسم و بیماری قلبی و یا نقص ایمنی بیشتر در معرض خطرات بعد از بیماری هستند.

 

نظرات 14 + ارسال نظر
yashar یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:52 ب.ظ http://bit.ly/67w8Iq

سلام . من هر روز به وبلاگت سر میزنم . واقعا دست طلا ، به منم یه سری بزن خوشحال میشم

به نام خدا
ممنون از حضورتون.

آشنا دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:04 ب.ظ

تفاوتی شبیه سیس و ترانس.......

مفید بود.......

آشنا دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:29 ب.ظ

شبیه تفاوت سیس و ترانس!!!!!!!

حسین سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ

سلام استاد.
دلم واسه وبلاگ تنگ شده بود.
از بس ازمون کار میکشن وقت سر خاروندن هم نداریم چه برسه به اینکه مثل این مرتضی *الاف* از رو بی کاری مطلب بنویسی.
مرتضی چه طوری بابا!
راستی شما که با دکتر صالحی دوستید بهشون بگید آخه ما هم گناه داریم!
نوزدهم جشن قبولی کنکوری های دانشگاه سمنانه از شما دعوت میکنم تا با تشریف فرماییتون ما رو خوشحال کنید.
قربون همه. یا علی

ناصلامتی ساب مژلصیم!

مرتضی شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:42 ب.ظ

سلام
از همه عذر می خوام
اگه به این موجود رتبه چهاری هزار بار دیگه هم بگی "علاف" درسته نه "الاف" فایده ای نداره، مثل نخست وزیر انگلیس می مونه!!!

تازه هنوز نمی دونه من باباش نیستم، موندم به باباش چی می گه ؟!!

حسین عزیز، کوچولوی دوست داشتنی نبودی راحت بودیم گرچه دیگه کسی نبود که بهش بخندیم ...
یه لحظه خندیدن ضایعت یادم اومد ها ها ها

تو که خرخون اعظمی از درسا می نالی پس ما چی بگیم؟ بیچاره محمد که موهاش داره می ریزه!!!

راستی کاری نکن بیام دانشگاهت همون بلایی که سر محسن مارکوپولو آوردم سر تو هم بیارم؟

تا یادم نرفته بگم جشن پارسال مارو یادته؟ میری دست از پا درازتر برمی گردی.
البته استاد که ساب مژلصه می دونه متل پارسال برگزار می شه یا نه.
هنوز این واسم سواله که چرا به اونایی که با شرط معدل قبول شدن جایزه دادن (70هزار تومان) و ماهایی که کلی واسه کنکور زحمت کشیدیم یه ماچ هم ندادن؟

به نام خدا
سوالت سوال خوبیه.
البته جوابش را از استعدادهای درخشان بپرس.
ممنون
استاد

محسن شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام
اول اینکه این عید بزرگ رو به همه تبریک میگم.
دوما من نمیخواستم تو این دعواها دخالت کنم ولی چون اسمم اومد مجبور شدم از خودم دفاع کنم.
آخه کوچولو (مرتضی) چه بلایی سر من آوردی که خودمم خبر ندارم.چرا فرافکنی می کنی.چرا لاف میزنی؟

حسین یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:29 ب.ظ

سلام استاد
بله درسته .گفتم که یادآوری شه.
سلام محسن جان
مرتضی ست دیگه .ازش دلخور نشو! بیچاره دلش فقط به این چیزها خوشه.دلشو نشکن. آ قربون بابام برم. آخه از اون موقع که من چشممو تو دانشگاه وا کردم مرتضی رو دیدم.

مرتضی دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:56 ب.ظ

سلام
استاد وقتی دکتر خیرالدین در جواب سوالم به تته پته افتاده بود و حتی نتونست توضیح بده که چرا فقط اسامی یه عده نور چشمی رو خوندن٬ از استعدادهای درخشان چه انتظاری می شه داشت؟

به به مارکوپولو بالاخره پای تو هم به دعواهای ما باز شد
یادته سلف سرویس موقع ناهار کنار دست دکتر زارعی؟
من که قیافه ات رو خوب یادمه
حالا باز میگی فرافکنی کردم؟

حسین٬ کوچولوی دوست داشتنی وقتی هم که چشمت رو تو دانشگاه خواستی ببندی آخرین چیزی که می بینی من هستم
از ماکوپولو بپرس که چه بر سر پرروها میاد؟

محسن سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ب.ظ

سلام
میگم مرتضی تو هم شدی مثل بعضیا که خبر هارو به نفع خودشون تحریف میکنن.
حالا خوبه که همونجا بود که دکتر با خودی خوندن من و چند تا دیگه از بچه ها تو رو غریبه دونست و بهت محل نگذاشت(یادت رفت بعد از گفتن این حرفش از خجالت سرخ شدی).
همین مونده بود که استاد من هم تو رو ضایع کنه.حالا بگذریم از بقیه.

مرتضی سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ب.ظ

محسن جان تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی بره؟
دکتر زارعی محمد رو خودی دونست نه تو رو و این عمه ی من بود که بعدش کلی غر غر به سر می کرد.
حواست باشه من شاگرد دکتر بیات ام
خود دانی

محسن چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:22 ب.ظ

خوب که چی منم شاگرد دکتر بیاتم.
تازه خوب حواستو جمع کن وگرنه به دکتر بیات میگم یه گوش مالی حسابی بهت بده.
غرغرم هم خودت میدونی سر یه موضوع دیگه بود(انقدر فرافکنی نکن)
اصلا نمیخواستم وارد این بحث های الکی بشم ولی مجبورم کردی.

مرتضی پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:53 ب.ظ

محسن لجش گرفته
مورچه گازش گرفته
ببین عزیز دلم خر من از پل رد شده، پس فردا هم ارائه سمینارمه، دکتر بیات هم از کارم خوشش اومده پس کاری نکن دوباره مجبورشم غرغراتو تحمل کنم!

محسن پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 ب.ظ

عاقلان دانند.
امیدوارم همینجور که میگی باشه!!!!

مادر بچه‌ها پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:30 ق.ظ

آقایان آشنا در وبلاگ: واقعاٌ ممنون از نظرات سازنده و موثر شما در مورد سرماخوردگی و انفلوانزا. استفاده کردیم!!!

ممنون و ببخشید بابت دیرکرد انتشار به خاطر مسافرت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد