پرسش و پاسخ

اوریانا فالاچی روزنامه نگار برجسته ایتالیائی از وینستون چرچیل سئوال میکند آقای نخست وزیر شما چرا برای ایجاد یک دولت استعماری و دست نشانده به آن سوی اقیانوس هند می روید و دولت هند شرقی را بوجود می آورید اما این کار را نمی توانید در بیخ گوشتان یعنی در کشور ایرلند که سالهاست با شما در جنگ و ستیز است انجام بدهید؟ 

وینستون چرچیل بعد از اندکی تامل پاسخ می دهد:  

برای انجام این کار به دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن دو ابزار را در ایرلند در اختیار نداریم.  

روزنامه نگار میپرسد آن دو ابزار چیست و چرچیل پاسخ می دهد:  

اکثریت نادان  و اقلیت خائن

نظرات 9 + ارسال نظر
غریب آشنا شنبه 21 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:22 ب.ظ

ممنون عالی بود و مناسب حال کشور درمانده و بیچاره ما

به نام خدا
ممنون از اظهار نظرتان
اما همان گونه که حتما موافقید که باید به نظرات هم احترام بگذاریم این شعر شاید زبان حال من باشد:
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من!
پایدار باشید

مرتضی یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:01 ق.ظ

درباره حال و احوال کشورمان فقط کافیه تاریخ چند هزارسالمون رو ورق بزنید یا یه سری به بزرگترین شرکت های دنیا بزنید تا بفهمید ایران بدبخت بیچاره هست یا نه؟ رئیس ناسا٬ رئیس شرکت سونی اریکسون و ... همه ایرانی هستن.
آیا اینا نشونه سرافرازی ایران نیست؟
همون هندی های نادان و خائن به خاک مملکتشون و هویت ملیشون انقدر احترام گذاشتن که امروز روزی از مستعمره هر بیگانه خارج شدن.
انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس دلیل محمکی بر این هست که ما ایرانی ها نه نادان هستیم و نه خائن (گرچه این دو ابزار در هر کشوری وجود داره)
خلاصه دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد

آری مرتضی
اما نقاط ضعف هم کم نداریم.

حسین یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام
ای کاش ما ایرانیها قبل از اینکه مسلمان باشیم منطق را سرلوحه قرار بدهیم.منطق و انسان دوستی میتونه همه این مشکلات رو حل کنیم.اسلام ابزاریست برای پیشرفت ولی اگر منطق نباشد روز به روز سقوطمان سریع تر میشود.البته منطق هم اساس اسلام است.

راستی استاد
از لطفتون ممنونم.به خاطر حضورتون در جشن و...
فقط شمایید که وقت صرف دانشجو میکنید(از دیگران که چیزی ندیدیم!)
ولی در مورد خود جشن باید بگم که آبروم جلوی خانوادم رفت.بیچاره ها حتی نتونستند یه قاشق از اون غذای سلف بخورند(حتی بچه های دانشگاه هم نتونستند).جشن هم که قربونش برم خشک خشک.ای کاش در همه زمینه ها اینقدر صرفه جو بودند.مجری از خودشون.گروه موسیقی از خودمون!سخنران فقط خودشون.کارت دعوت که ندادند.(مهدی عابدی اصلا دعوت نشد.).سال قبل حداقل غذاشون قابل تحمل بود.تا حالا فکر میکردم اینجا به دانشجو اهمیت نمیدهند ولی الان فهمیدم که دانشجو در ذهن بعضیها وجود خارجی ندارد.
البته شما که مسئول نبودید.خواستم فقط بشنوید.
ولی دوست دارم با مسئول استعدادهای درخشان(فکر میکنم آقای جمشیدی بودند)رو در رو صحبت کنیم.
مرتضی جون پیشبینی ات غلط از آب در اومد.از اون چیزی که فکر میکردی هم بدتر بود!
ببخشید سرتون رو درد آوردم.فقط خواستم بگم منطق چیز خوبیه!
از زحمات شما باز هم تشکر میکنم. به قول شما اگه نبودید همینش هم نبود.الحق که یه گروه شیمی و یه دکتر عموزاده.

به نام خدا
سلام حسین
من هم شرمنده شدم.
به دوستان هم گفتم که این طور برگذار نشود بهتر است.
ممنون

استاد سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:12 ق.ظ

سلام مجدد (حسین عزیز)
۱-برگزار را اشتباه نوشته ام.
۲- با مسوولین مربوطه صحبت کردم. در کل شما حق داری یعنی همکاران هم به نوعی راضی نیستند اما آنها هم توضیحاتی دارند. در هر حال من هم راضی نبودم.
۳-اما ظاهرا غذا چندان بد نبوده؟!
ممنون
استاد

مرتضی سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ب.ظ

سلام استاد
دو تا سوال:
۱- این مهمه که مسئولین از برگذاری جشن راضی باشن یا بچه ها؟
۲- چرا جشنی که خود بچه ها برگزار می کنن (با توجه به بی تجربه بودن و امکانات مالی محدود) چندین برابر بهتر از جشنی هست که خود دانشگاه برگزار می کنه؟
و یه نکته ای که لازم دونستم بگم اینه که مسئولین بیشتر از توضیح٬ توجیه می کنن و در تمام امور مملکتمون هست از دانگاه سمنان گرفته تا ایجا و متروی تهران و ...

سلام حسین
اولا میشه بگی فرق جشن شما و جشن ما چی بوده که انقدر شاکیت کرده؟
دوما به محسن هم که بیخ گوششونه هم خبر ندادن٬ اون جشن صرفا فرمالیته بوده.
سوما تو که پارسال سر جشنمون بودی می دونستی که فرمالیته بوده پس چرا خانواده ات روبا خودت بردی؟

؟؟؟!

حسین سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:17 ب.ظ

سلام
از توجه شما ممنونم.
ولی این قضیه به این راحتیها قابل چشم پوشی نیست.
در مورد غذا اگه از بچه ها هم بپرسید متوجه میشید.من که به این غذاها عادت داشتم نتونستم چیزی بخورم.خانواده که جای خود داره.پارسال سعی کردند غذای جشن رو بهتر در بیارند ولی امسال اصلا واسشون مهم نبود که اگه یکی از بیرون دانشگاه اومد میتونه لب به این غذا بزنه یا نه.
درد و دل زیاده .فکر میکردم ماها از دید دانشگاه های دیگه دانشجوی درجه چندم حساب میشیم و بهمون اهمیت نمیدند ولی چرا خود مسئولای دانشگاه سمنان با ما چنین برخوردی دارند.حتی مدیر گروه!کار به جایی کشیده که خیلیها از اینکه بگن دانشجوی این دانشگاه هستند خجالت میکشند(این نتیجه این جور دلسوزیهاست).حالا که واسه دانشگاه افتخاری شدیم هم عین خیالشون نیست.(اینو گفتم که نشون بدم وقتی اونها واسه ما ارزشی قائل نمیشن ما باید به رخشون بکشیم حتی با پر رویی)
به قول شما جواب های هوی است.ما هم ارزشی قائل نمیشیم.
من فقط به خاطر این مسئله ناراحت نشدم.خیلی چیزها بوده و هست و انشاالله نخواهد بود.
با کلی مشکل کلاس کنکور رو راه انداختم نمیان بگن خرت به چند من!و حتی خدمه دانشگاه هم ...(با کمال احترام به این قشر زحمت کش)
باز هم در مورد کلاس کنکور از زحمات شما ممنونم.

محمد منسوبی جمعه 27 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ق.ظ

با سلام خدمت همگی
مطلب جالبی بود!!!
امیدوارم اوضاع اخیر کشور به ضرر ملت تموم نشه تا دوباره چشم طماع ((دلسوزان بشریت!!!!))به هر بهانه ای به این آب وخاک دوخته بشه!!!
به نظر من اکثریت نادان و اقلیت خائن تو یه چیز مشترکند:اونم نشنا ختن دشمن!!!سهوی یا عمدی فرقی نمیکنه،فقط آدمارو از یک دسته به دسته ی دیگه میبره!!!!

حسین شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام
آفرین محمد جان . مطلب جالبی رو گفتی.تو هم واسه خودت یه پا فیلسوف شدی !
راستی استاد به دکتر جدیدی سپردم.قرار بود امروز برام تهیه کنه.امروز بهم گفتند که این ترکیبات سخت پیدا میشه ولی چون دکتر عموزاده شخصیت به خصوصی هستند به بچه هام سپردم که واستون پیدا کنه.
یا علی

به نام خدا
ممنون

دریا شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ب.ظ

سلام
سایت خیلی قشنگی دارید.
برای عضویت در این سایت بایدچطوری ثبت نام کرد؟

سلام
ممنونم.
نیازی به عضویت نیست.
می توانید واردوبلاگ ما بشوید و از مطالبی که دوستان زحمت می کشند استفاده کنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد