تبریک به خانم ناطق الاسلام

با خبر شدم که به سلامتی خانم ناطق یزدی شدند! 

به ایشان و همسر مخترمشان از صمیم قلب تبریک گفته آرزومند شادکامی آنهاییم. 

(و گله که چرا نباید خودش خبر بدهد!) 

استاد

نظرات 7 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:27 ب.ظ

سلام خانم ناطق اسلام (یا از این به بعد ناطق یزدی)
با اینکه همدیگه رو نمیشناسیم اما تبریک گرم منو با آرزوی عاقبت به خیری رو بپذیرید!

سلام استاد
با احتساب اینکه غلط تایپی بوده اما ۱۹ میگیرین!
اگه اعتراضی دارین کتبا بنویسید تا ارفاق هایی که شده حذف کرده و از نو تصحیح شود!

این نوعش رو تا حالا ندیده بودیم٬ اینجا (یعنی ارشد) برگه ام رو کشیدم بیرون٬ می گم استاد من که سوال چهارم رو کامل نوشتم پس چرا نصف نمره رو دادین؟
می دونید چی جواب می دن؟
می گن: آقای صفردوست حق با شماست٬ کامل نوشتین اما چون این سوال رو به کسی نمره کامل ندادم٬ به شما هم نمی دم!

حسین جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ب.ظ

سلام خانم ناطق
خوبید؟
منم بهتون تبریک می گم.انشا... در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید.

آفرین به ۸۲ ایها

یاسمن قاسمی پور یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:51 ب.ظ

هوالطیف
سلام استاد
این جا کامنت رو چه جوری می شه خصوصی کرد؟؟؟؟؟؟؟
مطالب زیر نمیدونم تا چه حد صحت داره .اما برا ی من جالب بود .

مطلبی به همت دکتر شهرام علا»
فقط تصور کنید که بتوانیم سن زمین را که غیر قابل تصور است، فشرده کنیم و هر صد میلیون سال آن را یک سال در نظر بگیریم!

در اینصورت کره زمین مانند فردی 46 ساله خواهد بود!

هیچ اطلاعی در مورد هفت سال اول این فرد وجود ندارد و در باره‌ی سال‌های میانی زندگی او نیز اطلاعات کم و بیش پراکنده‌ای داریم!
اما این را می‌دانیم که در سن 42 سالگی، گیاهان و جنگل‌ها پدیدار شده و شروع به رشد و نمو کرده‌اند. اثری از دایناسورها و خزندگان عظیم الجثه تا همین یکسال پیش نبود! یعنی زمین آن‌ها را در سن 45 سالگی به چشم خود دید و تقریبا 8 ماه پیش پستانداران را به دنیا آورد.
در اوایل هفته‌ی پیش میمون‌های آدم‌نما به آدم‌های میمون‌نما تبدیل شدند! و آخر هفته گذشته دوران یخ سراسر زمین را فرا گرفت.
انسان جدید فقط حدود 4 ساعت روی زمین بوده و طی همین یک ساعت گذشته کشاورزی را کشف کرده است !!!

بیش از یک دقیقه از عمر انقلاب صنعتی نمی‌گذرد و...
حال ببینید انسان در این یک دقیقه چه بلائی بر سر این بیچاره‌ی 46 ساله آورده است‌!!!
او طی 40 دقیقه‌ی بیولوژیکی، از این بهشت یک آشغالدانی کامل ساخته است.
او خودش را به نسبت‌های سرسام‌آوری زیاد کرده، و نسل 500 خانواده از جانداران را منقرض کرده است!سوخت‌های این سیاره را مال خود کرده و همه را به یغما برده است!
و الان مثل کودکی معصوم و بی تقصیر! ایستاده و به این حمله‌ی برق آسا نگاه می‌کند!!!!!!
----------

به نام خدا
سلام
نمی دانم.

غزاله بهادری دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ب.ظ

به نام ایزد یکتا
سلام استاد
این خبر خیلی خوشحالم کرد، برای خانم ناطق آرزوی خوشبختی میکنم.
درضمن پیشاپیش تولدتون رو تبریک میگم(امیدوارم که این بار دیگه اشتباه نکرده باشم!!!)

سلام
ممنونم

مهدی تعجیان دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:04 ب.ظ http://kimiafm.blogfa.com

با سلام و عرض ادب خد مت استاد عمو زاده عزیز

حافظ در صف اتوبوس

نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب حافظ توى صف اتوبوس

گفتم : سلام حافظ گفتا علیک جانم

گفتم کجا روى تو گفتا خودم ندانم

گفتم بگیر فالى گفتا نمانده حالى

گفتم : چگونه اى ؟ گفت در بند بى خیالى

گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری؟

گفتا که مى سرایم شعر سپید بارى

گفتم زدولت عشق،گفتا که کودتا شد

گفتم رقیب گفتا ، او نیز کله پا شد

گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟

گفتا شده ستاره در فیلم سینمایى

گفتم،بگو ز خالش ، آن خال آتش افروز

گفتا عمل نموده ، دیروز یا پریروز

گفتم بگو ز مویش،گفتا که مِش نموده

گفتم بگو ز یارش ، گفتا ولش نموده

گفتم چرا،چگونه؟عاقل شدست مجنون

گفتا شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش

گفتا : خرید قسطى تلوزیون به جایش

گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟

گفتا : شدست منشى در دفتر اداره

گفتم بگو ز اهد آن رهنماى منزل

گفتا که دست خود را بر دار از سر دل

گفتم ز ساربان گو با کاروان غم ها

گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم بگو ز محمل یا از کجاوه یا دى

گفتا پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادى

گفتم که قاصدک کوآن باد صبح شرقى

گفتا که جاى خود را داده به فاکس برقى

گفتم بیا ز هد هد جوییم راه چاره

گفتابه جاى هد هد،دیش است وماهواره

گفتم سلام ما را باد صبا کجا برد ؟

گفتا به پست داده آورد یا نیاورد‌؟

گفتم بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى

گفتا که ادکلن شد در شیشه هاى رنگى

گفتم سراغ دارى میخانه اى حسابى

گفت آنچه بود از دم ، گشته چلوکبابى

گفتم : بیا دوتایى لب تر کنیم پنهان

گفتا نمى هراسى از چوب پاسبانان

گفتم بلند بوده موى تو آن زمان ها

گفتا به حبس بودم از ته زدند آن ها

گفتم شما و زندان حافظ ما رو گرفتی؟

گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتى



به نام خدا
سلام آقای تعجبیان عزیز
ممنون که آمدید با مطلب زیبا.
به دوستان سلام برسانید
استاد

مهدیه ناطق الاسلام دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ب.ظ

با سلام و ادب خدمت جناب آقای دکتر عموزاده
از محبت شما و همه دوستانم سپاسگزارم. در حال حاظر ترم آخر شیمی آلی دانشگاه تربیت معلم هستم . استاد زحمات شما هیچ وقت فراموشم نمیشود. از خدای منان برایتان آرزوی سعادت میکنم.

به نام خدا
سلام خانم ناطق
ممنون از لطفتون
ان شاا... خوشبخت باشید.
به همسر محترمتان سلام برسانید.
باز هم به وبلاگ سر بزنید.
ممنون
استاد

امین ابراهیمیان جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:30 ب.ظ

خانم ناطق الاسلام به شما تبریک می گویم
انشاالله در زیر سایه حمایت و هدایت الهی منصور و مسرور باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد