کلبه ی آقای ۱۳

به کلبه ی اختصاصی آقای ۱۳ حتما سر بزنید.  

شاید فرجی شد و یه روزی هویت واقعه ای شو برملا کرد.

نظرات 107 + ارسال نظر
سلمان رحمانی یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام 13
در آزادی بیان حرف بایستی زده شود هرچند که اشتباه باشد، ولی پس از آن بایستی با فرد مورد نظر طوری برخورد شود که متوجه اشتباهش شود.
در مورد قانون بایستی دید قانونگذار کیست و به چه منظوری قانون را تصویب کرده است، در خیلی از موارد فلسفه ی ایجاد قوانین سود شخصی است. در اینگونه موارد که تنها عدخ ای خاص از یک قانون منفعت می برند دیگر نمی توان گفت که بایستی حتماً به آن قانون احترام گذاشت ولی در هر شرایطی وجود قانون در یک مملکت لازم و ضروری است و از مهمترین راههای برقراری نظم و عدالت است در صورتیکه همه در برابر قانون یکسان باشند.
اما در مورد مسلمان بایستی بگم که وقتی دینی را پذیرفتی بایستی به آن پایبند باشی و احکامی را که از جانب خداست رو رعایت کنی و انجام بدهی.
ولی در مورد کامنتی که مرتضی گذاشته بود(که از زبان دکتر شریعتی بود) کفری دیده نمی شد بلکه درددل یک انسان با خدای خودش است.
ما در خلوت با خدای خود چگونه صحبت می کنیم؟ رسمی، اداری، متملقانه و یا خودمونی و صمیمی؟
چنین حالتی است.
در ضمن پیشنهاد می کنم که یک بار دیگه با دقت این متن رو بخون و در آن تعمق کن و به موضوعی که نویسنده قصد در انتقال آن دارد بیاندیش.
علی علی

مرتضی یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:42 ب.ظ

سلام 13
نصف حرفامو قبلا نوشته بودم و با اینکه این روز ها خیلی سرم شلوغه، امروز کاملش کردم.
امیدوارم فقط جنبه ی شنیدم حرف هایم را داشته باشی....

به قول همین استادی که به این شکل نقدش کردی (و موندم چرا سکوت کردند):
« در زبان شعر حق داریم با خدا شوخی کنیم، کل کل کنیم، عصیان کنیم و حتی کمی کفر بگوییم(؟)!
اما در زبان جد اگر اورا پذیرفتیم و به بزرگیش ایمان آوردیم و یگانگی اش را قبول داشته باشیم باید دستورات واقعی اش را بپذیریم و افتخار کنیم و در این راه از تیر تهمت خناسان و وساوس شیطانها و شیطانکهای متجدد دموکرات مآب که از هر دیکتاتوری دیکتاتورترند نترسیم.
من ممنون خدایم هستم که هست که وجود دارد که هر لحظه به کاری است و مرا امتحان می کند و مرا پاس می کند!»

این کلمات که مسلما از اعماق فطرت استاد بیرون آمده نشانگر شناخت ایشون در توحید و خداپرستی است. اگر در مقایسه با ائمه ضعیف باشن در مقابل امثال ما قوی هستن، خیلی هم قوی هستن!
من اگر تعریفی می کنم چون به چشم خودم دیدم. روزای کنفرانس، افطاری ای که به خانه مان آمدند و سال بعد دعوتمان کردند.
چقدر زود و چه راحت در باره ی انسان ها قضاوت می کنی (این رو قبلا با زبان و لحنی دیگر هم گفته بودم)

از حرفهایتان یه چیزی فهمیدم (خیلی وقت ها پیش قبل از همه ی این بحث ها) و آن این است که انسان متعصبی هستی
بیم این دارم که روزی همین تعصبی بودنت به ضررت تمام بشه.
و شعر را که آورده بودم نمی شه با تعصب خوند. باید کمی در آن اندیشید و از خود پرسید که چرا باید جامعه اینگونه باشد؟
شما می دانید که خداوند متعال روزیه انسان های فقیر را به دست ثروتمندان داده؟
تا حالا پیش خودت فکر کردی چرا این همه فقیر داریم؟
چی می شد میلیونرها فقط کمی از ثروتشان را به فقرا می بخشیدند؟
شما اگر کمی طعم فقر را می چشیدین اینگونه سخن نمی گفتین و به این و آن تهمت نمی زدین!
شما می دانید چند نفر به دلیل فقر مجرد مونده اند؟ به دور و برتون نگاهی کرده اید؟

لازم می دونم چند مورد بیان کنم که قبلش دعا می کنم همه ی آن ها اشتباه باشن:
1- فکر می کنید که فقط خودت مسلمونی. فکر می کنی که فقط خودت صراه المستقیم را می شناسی. فکر می کنی فقط خودت خداشناسی و نماز می خوانی به واجبات دینی عمل می کنی.
2- قبل از اینکه دلیل کاری را جویا شوی، حکمت را می دهی و قضاوتت را می کنی.
3- در راه دینت تندرو هستی در حالی که این روش امامان معصوم ما نبوده.
4- اگه قرار بشه کسی را مسلمان کنی کاری می کنی که طرف از هرچی دین و اسلام و مسلمونه زده بشه و فرار کنه. فکر کنم همون شبه اول نصفه شب بیدارش می کنی و مجبورش می کنی نماز شب بخونه و فرداش روزه بگیره و پس فرداش خمس و زکات و ...
5- زبونم لال اگه کسی به مقدسات توهین کنه به شدیدترین نحو تلافی می کنی و نمی شینی باهاش بحث کنی و متقاعدش کنی که کارش اشتباه بوده.
این رو با نظرت در کلبه ام و انتقادی که به استاد کردی، ثابت کردی در حالی که من توهینی نکردم.
هی می گویی رفتارمان باید مثل ائمه باشه درصورتی که شک دارم چیزی از این رفتارها بدانی و فقط حرفش رو می زنی. چون حرفها و رفتارهای ضد و نقیض بسیاری ازت دیدم این رو گفتم.
وقتی شخصی به صورت مبارک امام حسن مجتبی (ع) آب دهان می انداخت و به او ناسزاهای بسیاری می داد اما در جوابش به او غذا می داد، به او سرپناه می داد، جای خواب می داد و بطور کلی با مهربانی با او رفتار می کرد.
مقدسات رو ولش کن، اگه کسی به خودت ناسزا بگه آیا مثل امام مجتبی (ع) باهاش رفتار می کنی؟ البته جواب این سوالم از نظراتت واضحه!!!
6- مواظب نیستی که انتقادتت با توهین آمیخته نشه!

به نام خدا
بابا شما که ۱۳ را کشتین!
حودتون هم رعایت کنین لطفا
راستی مرتضی من حمله ای به خودم ندیدم که جواب ندادم.
ممنون
استاد

مرتضی دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:17 ب.ظ

بابا ما که نخواستیم کسی رو بکشیم
مخصوصا ۱۳ را که دوستمان هست و شخصیت جالب و قابل تحصینی دارد!!!

در کل اگه خسارتی٬ تندی ای٬ توهینی کردم از ۱۳ عزیز عذر می خواهم.

ما برای وصل کردم آمدیم
نی برای فصل کردن

همینقدرشو یادمه
استاد درست و کاملش رو می گید؟

یا علی

آره بقیه اش اینه که تحسین...

۱۳ جمعه 6 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ

به نام خدا
سلام به تمامی عزیزان
اول از همه معذرت خواهی این حقیر را پذیرا باشید جون که چند روزی غیبت داشتم راستش یک دفعه امام هشتم ما را طلبید و راهی مشهد شدم یاد همه شما هم بودم
بحث ما مثل اینکه با اقای رحمانی تمام شد ولی با اقا مرتضی ادامه دارد صحبت در این جور موارد زیاد است خیل یدوست داشتم مه استاد هم شرکت میکرد
ببخشید یادم رفت نوروز را به شما تبریک بگم امیدوارم سالی پر از موفقیت داشته باشید

به نام خدا
سلام
استاد مسافرت تشریف دارن
زنگ زدن و به همه دوستان تبریک عید گفتن
و عذرخواهی جهت دیر کرد
( گویا جایی رفتن که سرعت اینرنت بسیار پائینه و قادر به پاسخگویی و آپ کردن نظرات نیستن )
و اجازه دادن تا برای اولین بار نظرات رو آپ کنم
(تاکید می کنم برای اولین بار)
و اینکه بعد از برگشتن در پیامی پاسخ شما را خواهند داد
شریک استاد

مرتضی سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:07 ب.ظ

سلام ۱۳ عزیز
رفتی که رفتی٬ مگه نگفتی که بحثت با من همچنان ادامه دارد٬ من هم آمادگی ام رو اعلام می کنم

سلام استاد
وقتی مسافرت بودین ۱۳ یه پیغامی براتون گذاشته بود٬ گویا نخوندین. یه سر به کلبه اش بزنید و آخرین نظرش رو مطالعه کنید

نه نخوندم و این یکی از معضلات این وبلاگ است
امروز ان شاا... می خونم و بهش جواب می دم.
ممنون که گفتی

استاد سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:22 ب.ظ

سلام ۱۳ عزیز
زیارت قبول
ببخش که پیغامت را امروز (۱۷ فروردین) خواندم.
این هم از نقایص این وبلاگ است.
به نظرم نظراتم را در حد کفایت می گویم. ولی چشم سعی بیشتری می کنم (قول نمی دهم)
عیدت مبارک
ممنون
استاد
ممنون

۱۳ چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ

به نام خدا
سلام خدمت همگی
خیلی ممنون استاد.خدا را شکر که تقر یبا وبلاگ شلوغ شده به امید خدا که از این هم خیلی بهتر بشه.راستی اوایل فکر نمی کردم حضور اقای صفر دوست ضروری باشه ولی حالا فهمیدم که حضور شون ضروریه به خاطر اینکه یک نفر از پس این وبلاگ بر نمیاد.
اقای صفر دوست کجا داریم که از این جا بهتر باشه.خیلی شرمنده ام راستش خیلی سرم شلوغ بود ولی شکر خدا خلوت تر شده بزودی جواب شما را خواهم داد
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد