کلبه درویشان-سلمان رحمانی

باران: تب هر طرف ببارم دارم،
دهقان: تب تا به کی بکارم دارم،
درویش نگاهی به خود انداخت و گفت:
هرچه دارم از ندارم دارم!
بنویس.

نظرات 253 + ارسال نظر
رحیمی نژاد شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ق.ظ

سلام
یادش بخیر چه پر انرژی بود این کلبه.
حرف از خوبی خوب بودن در میان بود و همه گویا مهربانتر بودند پر محبت تر .
سحرگاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گل ها هدیه می بخشد به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت خوب دیدن خوب بودن خوب ماندن را
موندن یا رفتن کسی به دیگران ربطی نداره منم کاری ندارم میخواید برید یا بمونید ولی دیگران هم حق دارند و حقشان داشتن احساس است و کسی نمیتونه بگه که دیب دمینی! باش
کلبتون به جز چند استثنا بهترین کلبه ی این وبلاگه (این نظر منه)
من تمام سعی خودمو کردم که ناراحتی ای از من تو دلتون نمونه
خلاصه همه یک جور فکر ندارند و نباید مسائل و بحث هایی که میشه رو بزرگ کرد(یادم هست میگفتید به حرف هاتون اعتقاد کامل دارید چون در لحظه حرف نمی زنید همین موضوع که ادم به حرفهاش ایمان داشته باشه آدمو پوست کلفت میکنه درست میگم؟)
گفتید فاز منفی نمیگیرید انشا ا... که همین طور باشد.
اگر رفتید خداحافظ و موفق باشید
اگر ماندید بسم ا... و موفق باشید.

آفرییین خانم رحیمی نژاد
کاش شما نویسنده می شدید!!

رحیمی نژاد شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ

سلام استاد
استاد سحرگاهان ... ماندن را
از من نیستا. نگید نگفت!!!!

سلمان رحمانی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ق.ظ

به نام خدا
درود بر همه ی دوستان
می خواستم یادی کنم از کلبه ی درویشان اول.
نقطه ی شروع بود.
ولی حیف که رسم زمونه نو پسنده.
کلبه ی اول من همیشه به یادت هستم.
در پناه خدا

به نام خدا
سلام سلمان
اتفاقا این جا یک صندوقچه به تمام معنی شده!
که از سرک کشیدنهای دروغگویان لافزن متکبر که بر خلاف ادعاهای گنده گنده شان باز هم به اصرار می خوان با آدم چای بخورن بریه.
عجب تو برجکشون خورده که خیمه شب بازی اولشون از یادشون رفته و جمع پلیدشان به یاری خدا پریشون شده. الان تندتر از قبل پشت سر هم برای هم می زنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد